کاش میدانستی...
کاش میدانستی،تشنگی اگر آسان بود
زمان دلتنگی باران،کویر دریایی از اقیانوس میشد...
کاش میدانستی،سکوت جواب ساز نفس هایت بود
که تو آن را شکستی...
کاش میدانستی،ستاره ها،دلشان که میگیرد میدوند به سوی ناکجایی
که تو میبینی و آرزویت بر باد ناکجا میدود و به امید
هیچ،به خود میبالی...
کاش میدانستی،چشمانت شروع حقیقت است اما...
تو با چشمان بسته توبه میکنی...
کاش میدانستی،دلت که تنگ میشود،تنها با او آرامش را
با دلت هم پیمان میکنی...
کاش میدانستی،همیشه بهار نیست که سرسبزی رنگ ها را
میخرد به بهای نگاهی زیبا...
کاش میدانستی،طلوع خورشید در پس بغض نگاهش همچون
غروب است ولی دلگیر نیست...
کاش میدانستی،شروع قصه ی عشق را به امید نکته ای
به پایان میرسانند:که تو پاک شوی
نظرات شما عزیزان:

عالی بود

نتونستم به این وب بیام و نظر ندم
فوق العاده بود


ببخشید نتونستم تو پست قبلی واست نظر بزارم...
خیلی قشنگ نوشتی واقعا فوق العاده بود
حدود سی بار خوندمش عالی بود مثل همیشه

عالی بود
این بهترین وبلاگیه که میشناسم
خیلی قشنگ مینویسی
بهت افتخار میکنم گلم